قانون اساسي جديد- رفراندوم ترقي و تحجر
سام قندچی
من در تاريخ 2 آذر 1383 ( Nov 25, 2004 ) خبر ايجاد سايت 60000000 را خواندم و پنج روز بعد، خبر تعداد متنابهي امضأ در آن سايت اينترنتي را ديدم، که امضأ کنندگان از فراخوان 7 نفر در آن سايت پشتيباني نمود ه بودند. البته بعدأ فراخوان 8 نفر اعلام شد.
آنچه درآن فراخوان آمده بود حرف تازه اي نبود. در واقع برخي نکات درون آن مبهم تر از نوشته هاي مشابه در گذشته بود. مثلأ خواست جدائي مذهب و دولت، که امروز خواست عمومي مردم ايران است، در فراخوان بيشتر بشکل رد استبداد مذهبي آمده است تا بشکل رد هرگونه رژيم مذهبي و پذيرش سکولاريسم کامل. جالب است که برخي طرفداران سکولاريسم که مخالف اين فراخوان هستند، عدم طرح اين خواست را مهم ندانسته اند، و وظيفه مجلس موسسان در آينده خوانده اند، که اشتباه بزرگي است، و عملأ اين موضع هم صدائي با بخشي از نيروهاي باصطلاح ملي-مذهبي است که با سکولاريسم مخالفند، و به اين خاطرهم با اين فراخوان هم مخالفند. من در اين باره قبلأ در "روحانيت شيعه و دولت در ايران" نوشته ام و نيازي به تکرار در اينجا نيست. همچنين بخش اول فراخوان، رفراندوم براي تعيين نظام بين سلطنت و جمهوري هم ميتواند برداشت شود، که به کرات بحث شده و موضوع بحث من در اين جا نيست..
در نتيجه آنچه موضوع مرکزي اين فراخوان بود، يعني دعوت براي رفراندوم براي انتخاب بين قانون اساسي جمهوري اسلامي و يک قانون اساسي جديد متکي بر محور اعلاميه جهاني حقوق بشر، براي همه روشن است. يعني خواست يک قانون اساسي مترقي، در برابر قانون اساسي متحجر قرون وسطائي رژيم جمهوري اسلامي، و پايان دادن به رژيم جمهوري اسلامي که بوضوح موضوع مرکزي اين حرکت درک شده است. در فراخوان آشکار است که قانون اساسي جمهوري اسلامي نظير آفريقاي جنوبي نيست که آپارتيد آن حذف شود و با بقيه اش بشود يک دولت مترقي و دموکراتيک ساخت. بطور خلاصه، کليت قانون اساسي جمهوري اسلامي واپس گرا است و بايستي بدور ريخته شود.
برخي نوشتند که آيا قانون اساسي مشروطيت بسياري مواد مترقي نداشت، و متذکر شدند که وقتي عملي نشود چه اهميتي دارد، و به اين طريق کوشش براي ايجاد قانون اساسي مترقي و دموکراتيک را بي اهميت خواندند. گرچه اين بحث درست است، که رژيمي ميتواند فراقانوني عمل کرده، و بهترين قوانين کشور را نيز زير پا گذارد، اما بدترين وضعيت براي هر ملت، زماني است که رژيم آن کشور خود قانونش ضد ترقي و ضد دموکراسي باشد. در واقع در قبل از جمهوري اسلامي نيز، در قانون اساسي ايران، وتو پنج مجتهد، و اسلام تشيع بمثابه مذهب رسمي، و اصل موروثي براي رئيس کشور، مواد ضد دموکراتيک آن قانون اساسي بودند، و کوشش براي تغيير چنان قوانين، همانقدر حائز اهميت بود، که کوشش براي ايجاد نهادهاي قضاوت مردم، جهت ايستادگي در برابر اعمال فراقانوني رژيم وقت در سرکوب آزادي ها. بطور خلاصه امروز پس از تجربه جمهوري اسلامي و قانوني شدن سنگسار، بريدن دست وپا، و اعدام مرتدين ديني، بر همه کس اهميت داشتن يک قانون مترقي براي ايران آشکار است، و نيازي به بحث چنداني در اين زمينه نيست.
برخي ديگر نيزسعي در ارتباط دادن اين فراخوان به توطئه هاي کشورهاي خارجي يا خود جمهوري اسلامي کرده اند. از نظر من اهميت اين فراخوان اکنون ديگر نه در متن آن، ونه در اينکه دعوت کنندگان آن که بوده اند و با که رابطه داشته يا نداشته اند، ونه حتي در سايت 60000000 نفر است. بنظر من اهميت اين واقعه در همان کاري است که شده، يعني بحث قانون اساسي جديد به بحث مرکزي جنبش مردم ايران تبديل شده است. زمانهائي در تاريخ يک ملت هستند که يک واقعه باعث ميشود که توجه مردم به يک مسأله درست (و يا نادرست) متمرکز شود، و بنطر من خوشبختانه اين واقعه فراخوان، يکي از آن وقايعي است که صرفنظر از جزئيات شکل گيري آن، اهميت تاريخي پيدا کرده است و افکار عمومي مردم ايران را بر روي يک مسأله پايه اي، يعني تدوين يک قانون اساسي مترقي متمرکز کرده است. جالب است با اينکه اکثر امضا کنندگان اين فراخوان از طيف روشنفکران مذهبي ايران هستند، و اصلاح طلبان مذهبي ايران در جدا شدن از جريان دوم خرداد متفق القول نيستند، اما اين فراخوان به رشد سکولاريسم در ايران منجر خواهد شد.
همين امروز 255 نفر از اصلاح طلبان مذهبي، دوباره در ارتباط با انتخابات رئيس جمهوري، بيانيه اي نوشته اند، که فرق چنداني با آنچه قبل از انتخاب خاتمي 8 سال پيش مينوشتند ندارد، و حد اکثر اگر نتيجه کوشش کنوني شان انتخاب کانديداي آنها شود، نظير انتخاب خاتمي، سوال اين است که هنوز کلمه اي در اعتراض به عدم حق کانديداهاي غير مذهبي سخني نميگويند، همانگونه که وفتي در مجلس ششم بودند هيچگاه بفکر حقوق نيروهاي سياسي غير اسلامي نبودند و در آخر خود نيز حذف شدند. درواقع همانطور که در گذشته ذکر کردم اصلاح طلبي مترقي نظير امير کبير از اصلاح طلبي واپس گرا جدا است.
اين ها از ابراهيم يزدي و نهضت آزادي تا بقيه شان 50 سال است که فکر ميکنند اصلاح طلبي يعني حضور آنها در قدرت، و رنگ اسلامي زدن به دولت، و نه داشتن قانون اساسي مترقي و دموکراتيک، و هنوز هم بسياري از آنان از دشمني با سکولاريسم دست بر نداشته اند، در صورتيکه جمهوري اسلامي ثابت کرد، خود آنها نيز فقط تحت يک رژيم سکولار ميتوانند واقعأ آزادي سياسي داشته باشند. برخي ديگر از طيف ملي مذهبي نيز، فراخوان را توطئه خارجي و سلطنت طلبان خوانده و درباره دست آمريکا در اين جريان قلم زده اند. من درباره اين بحث ها نظرم را در" يک اشتباه از مشروطيت تا امروز " نوشته ام و نيازي به تکرار در اينجا نيست .
بنظر من اين فراخوان نيز، نظير شب شعر دوران کارتر، يا مقاله روزنامه اطلاعات درباره خميني، يا بيانيه دانشجويان خط امام در زمان گروگانگيري، و يا اتفاقات تاريخي جهاني نظير ترور وليعهد اطريش-مجارستان توسط تروريست هاي اجير شده صربستان در آغاز جنگ جهاني اول، تا سالها مورد بحث تاريخ نويسان خواهد بود. ولي اهميت اين واقعه نظير اتفاقات مشابه تاريخي ديگر، اصلأ در اين نيست که چند و چون واقعه چه بوده است. اهميت واقعه در اين است که خوشبختانه بر خلاف خواست برخي نيروهاي باصطلاح ملي-مذهبي، اين فراخوان تدوين قانون اساسي مترقي *سکولار* و دموکراتيک را، به موضوع مرکزي جنبش مردم ايران تبديل کرده است، بجاي آنکه هنوز جنبش بازيچه آن بخش از ملي-مذهبيون باشد که ميخواهند از درد ها و فداکاريهاي مردم، براي کسب مقامي در درون همين سيستم جمهوري اسلامي بهره گيرند، و حتي هنوز هم از حق نيروهاي سياسي غير اسلامي براي کانديد شدن براي رئيس جمهوري و مجلس دفاعي نميکنند.
امروز ديگر مسأله اين نيست که کسي بخواهد فراخوان را در سايت 60000000 امضأ کند يا نه، تا که از اين حرکت پشتيباني کند. در واقع تکامل آن سايت بستگي به اين دارد که مسولين آن سايت چه کساني باشند، و چه نقطه نظرات سياسي را دنبال کنند، و چه سازماني را براي آن در نظر گيرند. اما اين جنبش ديگر در فراسوي آن سايت است، و صد ها سايت اينترنتي و منبع خبري و سياسي اين حرکت را دنبال ميکنند، و در گوشه و کنار جهان مرحله بعدي اين حرکت، يعني ارائه طرح هاي مختلف قانون اساسي آينده، در جمع هاي ايرانيان آغاز شده، آنچه يک سال پيش پيش رفتن بسوي کنگره هاي قانون اساسي خواندم.
مسأله اصلي اين جنبش، قانون اساسي جديد است. ارائه طرح هاي مختلف براي قانون اساسي آينده، و تبادل نظر همه مردم ايران درباره مفاد ان طرح ها است که تضمين ميکند ما دوباره در يوغ قانون اساسي واپس گراي ديگري نظير قانون اساسي جمهوري اسلامي بزنجير کشيده نشويم. در واقع متن اين قانون اساسي جديد، يعني رفراندوم بين ترقي و تحجر. اين بحثي است که چند گاهي است در ميان عده اي از روشنفکران ايران شروع شده، و اکنون به بحث عمومي جامعه ما مبدل شده است، و ميبايست به آن تهنيت گفت و بجاي آنکه دنبال آن باشيم که چه کسي پشت چه بوده است، بهتر است که ببينيم که اکنون اين گوي و اين ميدان، و هر آنچه براي قانون اساسي آينده در چنته داريم را طرح کنيم و به مردم ارائه دهيم، تا که مردم اينبار آگاهانه براي قانون اساسي جديد ايران تصميم بگيرند، و اکنون زمان آن است که در داخل و خارج از ايران، براي چنين تصميم گيري بزرگي، جمع هاي بحث و تدوين قانون اساسي بر پا شود، چه بر روي اينترنت و چه در مکانها و نشريات گوناگون.
براي مطالعه منابع، و مراجعه به بحث هاي موجود درباره قانون اساسي، ميتوانيد به لينک زير مراجعه کنيد:
http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Constitution/const.htm
من به سهم خود آغاز اين جنبش مترقي براي تدوين قانون اساسي جديد آينده ايران را به همه مردم ايران تهنيت ميگويم، و از صميم قلب خوشحالم که ميبينم اين جنبش ميرود که فراگير شود، و اميدوارم که نتيجه سالها فداکاري و کوشش ملت ما اين بار، به يک رژيم واپس گرا و ضد دموکراتيک ديگر منتهي نشود، و اين جنبش مردم، رژيمي مترقي و دموکراتيک، بر بنيان يک قانون اساسي مترقي و دموکراتيک را، براي ما به ارمغان آورد.
به اميد جمهوری آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.ghandchi.com/
22 دي 1383
January 11, 2005
نوشته هاي مرتبط:
http://www.ghandchi.com/154-Constitution.htm [اين مقاله فقط به انگليسي است]
http://www.ghandchi.com/290-Constitution.htm
http://www.ghandchi.com/295-ghAnoon.htm
http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm
http://www.ghandchi.com/405-OpinionLeaders.htm
http://www.ghandchi.com/412-PowerReligion.htm
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
New Constitution-Referendum of Progress and Petrifaction
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/364-ConstRefEng.htm
Persian Version
http://www.ghandchi.com/364-ConstRef.htm
On Nov 25, 2004, I learned about the news of the site of 60000000 and five days late, I saw the news that a great number of people had signed the 7-person national appeal for writing the new in support of staging a referendum in Iran. It was later called the 8-person appeal. [Please note that the English translation of the appeal is incorrect and it has dropped the call for formation of a founding congress following the referendum].
What was written in the appeal was not anything new. In fact, some of the points in the appeal were more ambiguous than similar texts of the past. For example, the demand for separation of religion and state, which is now the public demand of great majority of Iranian people, has been noted as the demand for removal of religious dictatorship, rather than rejecting any religious state and accepting full secularism. It is interesting that some of the secularist opponents of this Appeal, have not seen the absence of the call for secularism as important, and have assumed that as the task of the founding congress, which is a big error, and in practice this position is echoing the part of so-called national-religious (melli-mazhabi) spectrum who oppose secularism, and are against this appeal because of that. I have written about this previously in "Shi'a Clergy and Iranian State" and there is no need to repeat here. Also in the first part of the Appeal, referendum for the choice of monarchy versus republic could be understood, which has been discussed so many times and is not my issue of discussion here.
Thus what has been the central issue of the Appeal, namely the invitation to a referendum to choose between the constitution of the Islamic Republic of Iran (IRI) and a new constitution based on the Universal Declaration of Human Rights, is clear for everyone. In other words, the demand for a progressive constitution, versus the retrogressive Medieval constitution of the Islamic Republic, and the call to end the IRI regime, are understood as the central issue of this movement. In this Appeal, it is clear that the IRI constitution is not like the constitution of South Africa that one could just remove the apartheid, and take the rest of it to create a progressive and democratic state. In short, the whole of IRI constitution is retrogressive and needs to be overhauled.
Some have written that the constitution of mashrooti'at also had progressive elements and have noted that when they are not practiced what importance does it have, and this way have tried to downplay the importance of efforts to write a progressive and democratic constitution. Although it is true that a regime can act in extra-judiciary ways and to disregard the best laws of the land, but the worst situation for a nation, is when the regime's law itself is anti-progress and anti-democratic. In fact, before Islamic Republic, in Iran's Constitution, the veto of five mojteheds, and Shi'a Islam as the official state religion, and the hereditary principle for the head of state, were the anti-democratic laws of that constitution, and attempts to change such laws, were as important as the attempts at creating the institutions of judgment of the people, to resist the extra-judiciary repression of freedoms by the the regime of the time. In short, today after the experience of the Islamic Republic and the legalization of stoning, amputations, and the execution of heretics, it is obvious to all the importance of having a progressive law of the land in Iran, and there is no need to argue much for it.
Some others also try to connect the current Appeal to the conspiracies of the foreign powers or to the conspiracies of the Islamic Republic itslef. In my opinion, the significance of this Appeal is no longer in its text, nor is it in the ones who made the original call, and to whom they were connected or not connected, and its importance is not even in the 60000000 website. In my opinion, the importance of this event is what has already happened, namely in making the discourse of new constitution the central discussion of the Iranian people's movement. There are times in history of a nation when an event causes the people to focus, correctly (or incorrectly), on an issue, and in my opinion fortunately the event of this Appeal, is one of those moments that regardless of the particulars of its formation, has found a historical importance and has focused the public opinion of Iranian people on a fundamental issue, which is focusing on writing a progressive constitution for Iran. It is interesting that the majority of the signatories of this Appeal, are from the spectrum of Islamic intellectuals of Iran, and the Islamic reformists of Iran are not united in separating from the 2nd Khordad current (e.g. Khatami), but this Appeal will end in the growth of secularism in Iran.
Just today, 255 Islamic reformist personalities of Iran, have again issued a communiqué with regards to the upcoming presidential elections in Iran, a statement which is not much different from what they wrote before Khatami's election 8 years ago, and at best if the result of their current endeavors be the election of their candidate, like Khatami, the question is that they still are not saying a word about the lack of non-religious candidates, the same way that in the 6th parliament they never thought of the rights of non-Islamic political forces and at the end they were eliminated themselves. In fact, as I had noted before, the progressive reformism of the likes of Amir Kabir is different from the retrogressive reformism.
These people from Ebrahim Yazdi and Nehzat Azadi to the rest, in the last 50 years, have thought that reformism means the presence of them in power, and in painting the state with Islamic colors, and they have not understood that progressive reformism means to have a progressive and democratic constitution, and still many of them have not stopped opposing secularism, even though Islamic Republic proved it, that even they themselves can have real political freedom only in a secular regime. Also some others in the melli-mazhabi spectrum, consider the Appeal as a conspiracy of foreign powers and monarchists and have written of the hands of the U.S. in this course of events. I have already written my view about these in "One Mistake-From Constitutional Movement to Today" and there is no need to repeat here.
I think this Appeal, just like the event of Tehran Poetry nights of Carter's era, or the article of Etellaat newspaper about Khomini before the 1979 Revolution, or the communiqué of Students' of Imam line during hostage-taking, or similar international events such as the terror of the crown prince of Austria-Hungary by the assassins hired by Serbia in World War I, can be a subject of discussion by historians for years. But the importance of this just like other similar events is not in the particulars of the event itself. The significance of this event is the fact that fortunately contrary to the desire of some of the so-called melli-mazhabi forces, this Appeal has made the writing of a progressive *secular* constitution for Iran, as the central issue of Iranian people's movement, instead of the movement to be a game toy for the melli-mahabis to use the pains and sacrifices of Iranian people to gain state position within this system of Islamic Republic, and still not to defend the right of nonreligious forces to be a presidential candidate or candidates for parliament.
Today the issue is not about whether one should sign or not sign the Appeal at the 60000000 web site or not, to support this movement. In fact, the evolution of this site depends on the individuals who are in charge of that site, and their political views, and the organizational form they have in mind for that site. But this movement is now beyond that site, and hundreds of internet sites and other news and political sources are following this movement, and in various parts of the world the next stage of this movement, which is the proposing of various models for Iran's constitution of the future, have already started, which a year ago, I called Going Towards Constitutional Congresses for Iran.
The main issue of this movement is the new constitution, and to propose various models of future constitution, and it is the discussion of its proposed laws with every Iranian, that will guarantee that we will not end up in the chains of another retrogressive constitution like the one of IRI. In reality, this new constitution, means the referendum between progress and petrifaction. This is the discourse that has started among a number of Iranian intellectuals for some time, and it has now become a public discourse of our society, and one should welcome it and instead of trying to find out who was behind what, it is better to see that now here is the ball and there is the field, and whatever we have to offer about the future constitution of Iran, we better offer it to our people, so that the people this time to decide consciously for the new constitution of Iran, and now is the time both inside and abroad, for this huge decision-making, to form the gatherings to discuss and document the constitution, whether on the Internet, or in other places and other publications.
To study source, and to refer to some of the current discussions about the constitution, you can check the link below:
http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Constitution/const.htm
I, in my part, would like to congratulate to Iranian people, the start of this progressive movement for writing the new future constitution of Iran, and from the bottom of my heart I am happy to see that this movement is becoming widespread, and I hope the results of all the efforts and sacrifices of Iranian people this time, not to end up in another retrogressive and anti-democratic regime, and this people's movement to bring us a progressive and democratic regime on the foundations of a progressive and democratic constitution.
Hoping for a Federal, Democratic, and Secular Futurist Republic in Iran,
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com/
January 11, 2005
Related Writings:
http://www.ghandchi.com/154-Constitution.htm
http://www.ghandchi.com/295-Law.htm
http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegarEng.htm
http://www.ghandchi.com/405-OpinionLeadersEng.htm
http://www.ghandchi.com/412-PowerReligionEng.htm
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm
سام قندچی
من در تاريخ 2 آذر 1383 ( Nov 25, 2004 ) خبر ايجاد سايت 60000000 را خواندم و پنج روز بعد، خبر تعداد متنابهي امضأ در آن سايت اينترنتي را ديدم، که امضأ کنندگان از فراخوان 7 نفر در آن سايت پشتيباني نمود ه بودند. البته بعدأ فراخوان 8 نفر اعلام شد.
آنچه درآن فراخوان آمده بود حرف تازه اي نبود. در واقع برخي نکات درون آن مبهم تر از نوشته هاي مشابه در گذشته بود. مثلأ خواست جدائي مذهب و دولت، که امروز خواست عمومي مردم ايران است، در فراخوان بيشتر بشکل رد استبداد مذهبي آمده است تا بشکل رد هرگونه رژيم مذهبي و پذيرش سکولاريسم کامل. جالب است که برخي طرفداران سکولاريسم که مخالف اين فراخوان هستند، عدم طرح اين خواست را مهم ندانسته اند، و وظيفه مجلس موسسان در آينده خوانده اند، که اشتباه بزرگي است، و عملأ اين موضع هم صدائي با بخشي از نيروهاي باصطلاح ملي-مذهبي است که با سکولاريسم مخالفند، و به اين خاطرهم با اين فراخوان هم مخالفند. من در اين باره قبلأ در "روحانيت شيعه و دولت در ايران" نوشته ام و نيازي به تکرار در اينجا نيست. همچنين بخش اول فراخوان، رفراندوم براي تعيين نظام بين سلطنت و جمهوري هم ميتواند برداشت شود، که به کرات بحث شده و موضوع بحث من در اين جا نيست..
در نتيجه آنچه موضوع مرکزي اين فراخوان بود، يعني دعوت براي رفراندوم براي انتخاب بين قانون اساسي جمهوري اسلامي و يک قانون اساسي جديد متکي بر محور اعلاميه جهاني حقوق بشر، براي همه روشن است. يعني خواست يک قانون اساسي مترقي، در برابر قانون اساسي متحجر قرون وسطائي رژيم جمهوري اسلامي، و پايان دادن به رژيم جمهوري اسلامي که بوضوح موضوع مرکزي اين حرکت درک شده است. در فراخوان آشکار است که قانون اساسي جمهوري اسلامي نظير آفريقاي جنوبي نيست که آپارتيد آن حذف شود و با بقيه اش بشود يک دولت مترقي و دموکراتيک ساخت. بطور خلاصه، کليت قانون اساسي جمهوري اسلامي واپس گرا است و بايستي بدور ريخته شود.
برخي نوشتند که آيا قانون اساسي مشروطيت بسياري مواد مترقي نداشت، و متذکر شدند که وقتي عملي نشود چه اهميتي دارد، و به اين طريق کوشش براي ايجاد قانون اساسي مترقي و دموکراتيک را بي اهميت خواندند. گرچه اين بحث درست است، که رژيمي ميتواند فراقانوني عمل کرده، و بهترين قوانين کشور را نيز زير پا گذارد، اما بدترين وضعيت براي هر ملت، زماني است که رژيم آن کشور خود قانونش ضد ترقي و ضد دموکراسي باشد. در واقع در قبل از جمهوري اسلامي نيز، در قانون اساسي ايران، وتو پنج مجتهد، و اسلام تشيع بمثابه مذهب رسمي، و اصل موروثي براي رئيس کشور، مواد ضد دموکراتيک آن قانون اساسي بودند، و کوشش براي تغيير چنان قوانين، همانقدر حائز اهميت بود، که کوشش براي ايجاد نهادهاي قضاوت مردم، جهت ايستادگي در برابر اعمال فراقانوني رژيم وقت در سرکوب آزادي ها. بطور خلاصه امروز پس از تجربه جمهوري اسلامي و قانوني شدن سنگسار، بريدن دست وپا، و اعدام مرتدين ديني، بر همه کس اهميت داشتن يک قانون مترقي براي ايران آشکار است، و نيازي به بحث چنداني در اين زمينه نيست.
برخي ديگر نيزسعي در ارتباط دادن اين فراخوان به توطئه هاي کشورهاي خارجي يا خود جمهوري اسلامي کرده اند. از نظر من اهميت اين فراخوان اکنون ديگر نه در متن آن، ونه در اينکه دعوت کنندگان آن که بوده اند و با که رابطه داشته يا نداشته اند، ونه حتي در سايت 60000000 نفر است. بنظر من اهميت اين واقعه در همان کاري است که شده، يعني بحث قانون اساسي جديد به بحث مرکزي جنبش مردم ايران تبديل شده است. زمانهائي در تاريخ يک ملت هستند که يک واقعه باعث ميشود که توجه مردم به يک مسأله درست (و يا نادرست) متمرکز شود، و بنطر من خوشبختانه اين واقعه فراخوان، يکي از آن وقايعي است که صرفنظر از جزئيات شکل گيري آن، اهميت تاريخي پيدا کرده است و افکار عمومي مردم ايران را بر روي يک مسأله پايه اي، يعني تدوين يک قانون اساسي مترقي متمرکز کرده است. جالب است با اينکه اکثر امضا کنندگان اين فراخوان از طيف روشنفکران مذهبي ايران هستند، و اصلاح طلبان مذهبي ايران در جدا شدن از جريان دوم خرداد متفق القول نيستند، اما اين فراخوان به رشد سکولاريسم در ايران منجر خواهد شد.
همين امروز 255 نفر از اصلاح طلبان مذهبي، دوباره در ارتباط با انتخابات رئيس جمهوري، بيانيه اي نوشته اند، که فرق چنداني با آنچه قبل از انتخاب خاتمي 8 سال پيش مينوشتند ندارد، و حد اکثر اگر نتيجه کوشش کنوني شان انتخاب کانديداي آنها شود، نظير انتخاب خاتمي، سوال اين است که هنوز کلمه اي در اعتراض به عدم حق کانديداهاي غير مذهبي سخني نميگويند، همانگونه که وفتي در مجلس ششم بودند هيچگاه بفکر حقوق نيروهاي سياسي غير اسلامي نبودند و در آخر خود نيز حذف شدند. درواقع همانطور که در گذشته ذکر کردم اصلاح طلبي مترقي نظير امير کبير از اصلاح طلبي واپس گرا جدا است.
اين ها از ابراهيم يزدي و نهضت آزادي تا بقيه شان 50 سال است که فکر ميکنند اصلاح طلبي يعني حضور آنها در قدرت، و رنگ اسلامي زدن به دولت، و نه داشتن قانون اساسي مترقي و دموکراتيک، و هنوز هم بسياري از آنان از دشمني با سکولاريسم دست بر نداشته اند، در صورتيکه جمهوري اسلامي ثابت کرد، خود آنها نيز فقط تحت يک رژيم سکولار ميتوانند واقعأ آزادي سياسي داشته باشند. برخي ديگر از طيف ملي مذهبي نيز، فراخوان را توطئه خارجي و سلطنت طلبان خوانده و درباره دست آمريکا در اين جريان قلم زده اند. من درباره اين بحث ها نظرم را در" يک اشتباه از مشروطيت تا امروز " نوشته ام و نيازي به تکرار در اينجا نيست .
بنظر من اين فراخوان نيز، نظير شب شعر دوران کارتر، يا مقاله روزنامه اطلاعات درباره خميني، يا بيانيه دانشجويان خط امام در زمان گروگانگيري، و يا اتفاقات تاريخي جهاني نظير ترور وليعهد اطريش-مجارستان توسط تروريست هاي اجير شده صربستان در آغاز جنگ جهاني اول، تا سالها مورد بحث تاريخ نويسان خواهد بود. ولي اهميت اين واقعه نظير اتفاقات مشابه تاريخي ديگر، اصلأ در اين نيست که چند و چون واقعه چه بوده است. اهميت واقعه در اين است که خوشبختانه بر خلاف خواست برخي نيروهاي باصطلاح ملي-مذهبي، اين فراخوان تدوين قانون اساسي مترقي *سکولار* و دموکراتيک را، به موضوع مرکزي جنبش مردم ايران تبديل کرده است، بجاي آنکه هنوز جنبش بازيچه آن بخش از ملي-مذهبيون باشد که ميخواهند از درد ها و فداکاريهاي مردم، براي کسب مقامي در درون همين سيستم جمهوري اسلامي بهره گيرند، و حتي هنوز هم از حق نيروهاي سياسي غير اسلامي براي کانديد شدن براي رئيس جمهوري و مجلس دفاعي نميکنند.
امروز ديگر مسأله اين نيست که کسي بخواهد فراخوان را در سايت 60000000 امضأ کند يا نه، تا که از اين حرکت پشتيباني کند. در واقع تکامل آن سايت بستگي به اين دارد که مسولين آن سايت چه کساني باشند، و چه نقطه نظرات سياسي را دنبال کنند، و چه سازماني را براي آن در نظر گيرند. اما اين جنبش ديگر در فراسوي آن سايت است، و صد ها سايت اينترنتي و منبع خبري و سياسي اين حرکت را دنبال ميکنند، و در گوشه و کنار جهان مرحله بعدي اين حرکت، يعني ارائه طرح هاي مختلف قانون اساسي آينده، در جمع هاي ايرانيان آغاز شده، آنچه يک سال پيش پيش رفتن بسوي کنگره هاي قانون اساسي خواندم.
مسأله اصلي اين جنبش، قانون اساسي جديد است. ارائه طرح هاي مختلف براي قانون اساسي آينده، و تبادل نظر همه مردم ايران درباره مفاد ان طرح ها است که تضمين ميکند ما دوباره در يوغ قانون اساسي واپس گراي ديگري نظير قانون اساسي جمهوري اسلامي بزنجير کشيده نشويم. در واقع متن اين قانون اساسي جديد، يعني رفراندوم بين ترقي و تحجر. اين بحثي است که چند گاهي است در ميان عده اي از روشنفکران ايران شروع شده، و اکنون به بحث عمومي جامعه ما مبدل شده است، و ميبايست به آن تهنيت گفت و بجاي آنکه دنبال آن باشيم که چه کسي پشت چه بوده است، بهتر است که ببينيم که اکنون اين گوي و اين ميدان، و هر آنچه براي قانون اساسي آينده در چنته داريم را طرح کنيم و به مردم ارائه دهيم، تا که مردم اينبار آگاهانه براي قانون اساسي جديد ايران تصميم بگيرند، و اکنون زمان آن است که در داخل و خارج از ايران، براي چنين تصميم گيري بزرگي، جمع هاي بحث و تدوين قانون اساسي بر پا شود، چه بر روي اينترنت و چه در مکانها و نشريات گوناگون.
براي مطالعه منابع، و مراجعه به بحث هاي موجود درباره قانون اساسي، ميتوانيد به لينک زير مراجعه کنيد:
http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Constitution/const.htm
من به سهم خود آغاز اين جنبش مترقي براي تدوين قانون اساسي جديد آينده ايران را به همه مردم ايران تهنيت ميگويم، و از صميم قلب خوشحالم که ميبينم اين جنبش ميرود که فراگير شود، و اميدوارم که نتيجه سالها فداکاري و کوشش ملت ما اين بار، به يک رژيم واپس گرا و ضد دموکراتيک ديگر منتهي نشود، و اين جنبش مردم، رژيمي مترقي و دموکراتيک، بر بنيان يک قانون اساسي مترقي و دموکراتيک را، براي ما به ارمغان آورد.
به اميد جمهوری آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.ghandchi.com/
22 دي 1383
January 11, 2005
نوشته هاي مرتبط:
http://www.ghandchi.com/154-Constitution.htm [اين مقاله فقط به انگليسي است]
http://www.ghandchi.com/290-Constitution.htm
http://www.ghandchi.com/295-ghAnoon.htm
http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm
http://www.ghandchi.com/405-OpinionLeaders.htm
http://www.ghandchi.com/412-PowerReligion.htm
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
New Constitution-Referendum of Progress and Petrifaction
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/364-ConstRefEng.htm
Persian Version
http://www.ghandchi.com/364-ConstRef.htm
On Nov 25, 2004, I learned about the news of the site of 60000000 and five days late, I saw the news that a great number of people had signed the 7-person national appeal for writing the new in support of staging a referendum in Iran. It was later called the 8-person appeal. [Please note that the English translation of the appeal is incorrect and it has dropped the call for formation of a founding congress following the referendum].
What was written in the appeal was not anything new. In fact, some of the points in the appeal were more ambiguous than similar texts of the past. For example, the demand for separation of religion and state, which is now the public demand of great majority of Iranian people, has been noted as the demand for removal of religious dictatorship, rather than rejecting any religious state and accepting full secularism. It is interesting that some of the secularist opponents of this Appeal, have not seen the absence of the call for secularism as important, and have assumed that as the task of the founding congress, which is a big error, and in practice this position is echoing the part of so-called national-religious (melli-mazhabi) spectrum who oppose secularism, and are against this appeal because of that. I have written about this previously in "Shi'a Clergy and Iranian State" and there is no need to repeat here. Also in the first part of the Appeal, referendum for the choice of monarchy versus republic could be understood, which has been discussed so many times and is not my issue of discussion here.
Thus what has been the central issue of the Appeal, namely the invitation to a referendum to choose between the constitution of the Islamic Republic of Iran (IRI) and a new constitution based on the Universal Declaration of Human Rights, is clear for everyone. In other words, the demand for a progressive constitution, versus the retrogressive Medieval constitution of the Islamic Republic, and the call to end the IRI regime, are understood as the central issue of this movement. In this Appeal, it is clear that the IRI constitution is not like the constitution of South Africa that one could just remove the apartheid, and take the rest of it to create a progressive and democratic state. In short, the whole of IRI constitution is retrogressive and needs to be overhauled.
Some have written that the constitution of mashrooti'at also had progressive elements and have noted that when they are not practiced what importance does it have, and this way have tried to downplay the importance of efforts to write a progressive and democratic constitution. Although it is true that a regime can act in extra-judiciary ways and to disregard the best laws of the land, but the worst situation for a nation, is when the regime's law itself is anti-progress and anti-democratic. In fact, before Islamic Republic, in Iran's Constitution, the veto of five mojteheds, and Shi'a Islam as the official state religion, and the hereditary principle for the head of state, were the anti-democratic laws of that constitution, and attempts to change such laws, were as important as the attempts at creating the institutions of judgment of the people, to resist the extra-judiciary repression of freedoms by the the regime of the time. In short, today after the experience of the Islamic Republic and the legalization of stoning, amputations, and the execution of heretics, it is obvious to all the importance of having a progressive law of the land in Iran, and there is no need to argue much for it.
Some others also try to connect the current Appeal to the conspiracies of the foreign powers or to the conspiracies of the Islamic Republic itslef. In my opinion, the significance of this Appeal is no longer in its text, nor is it in the ones who made the original call, and to whom they were connected or not connected, and its importance is not even in the 60000000 website. In my opinion, the importance of this event is what has already happened, namely in making the discourse of new constitution the central discussion of the Iranian people's movement. There are times in history of a nation when an event causes the people to focus, correctly (or incorrectly), on an issue, and in my opinion fortunately the event of this Appeal, is one of those moments that regardless of the particulars of its formation, has found a historical importance and has focused the public opinion of Iranian people on a fundamental issue, which is focusing on writing a progressive constitution for Iran. It is interesting that the majority of the signatories of this Appeal, are from the spectrum of Islamic intellectuals of Iran, and the Islamic reformists of Iran are not united in separating from the 2nd Khordad current (e.g. Khatami), but this Appeal will end in the growth of secularism in Iran.
Just today, 255 Islamic reformist personalities of Iran, have again issued a communiqué with regards to the upcoming presidential elections in Iran, a statement which is not much different from what they wrote before Khatami's election 8 years ago, and at best if the result of their current endeavors be the election of their candidate, like Khatami, the question is that they still are not saying a word about the lack of non-religious candidates, the same way that in the 6th parliament they never thought of the rights of non-Islamic political forces and at the end they were eliminated themselves. In fact, as I had noted before, the progressive reformism of the likes of Amir Kabir is different from the retrogressive reformism.
These people from Ebrahim Yazdi and Nehzat Azadi to the rest, in the last 50 years, have thought that reformism means the presence of them in power, and in painting the state with Islamic colors, and they have not understood that progressive reformism means to have a progressive and democratic constitution, and still many of them have not stopped opposing secularism, even though Islamic Republic proved it, that even they themselves can have real political freedom only in a secular regime. Also some others in the melli-mazhabi spectrum, consider the Appeal as a conspiracy of foreign powers and monarchists and have written of the hands of the U.S. in this course of events. I have already written my view about these in "One Mistake-From Constitutional Movement to Today" and there is no need to repeat here.
I think this Appeal, just like the event of Tehran Poetry nights of Carter's era, or the article of Etellaat newspaper about Khomini before the 1979 Revolution, or the communiqué of Students' of Imam line during hostage-taking, or similar international events such as the terror of the crown prince of Austria-Hungary by the assassins hired by Serbia in World War I, can be a subject of discussion by historians for years. But the importance of this just like other similar events is not in the particulars of the event itself. The significance of this event is the fact that fortunately contrary to the desire of some of the so-called melli-mazhabi forces, this Appeal has made the writing of a progressive *secular* constitution for Iran, as the central issue of Iranian people's movement, instead of the movement to be a game toy for the melli-mahabis to use the pains and sacrifices of Iranian people to gain state position within this system of Islamic Republic, and still not to defend the right of nonreligious forces to be a presidential candidate or candidates for parliament.
Today the issue is not about whether one should sign or not sign the Appeal at the 60000000 web site or not, to support this movement. In fact, the evolution of this site depends on the individuals who are in charge of that site, and their political views, and the organizational form they have in mind for that site. But this movement is now beyond that site, and hundreds of internet sites and other news and political sources are following this movement, and in various parts of the world the next stage of this movement, which is the proposing of various models for Iran's constitution of the future, have already started, which a year ago, I called Going Towards Constitutional Congresses for Iran.
The main issue of this movement is the new constitution, and to propose various models of future constitution, and it is the discussion of its proposed laws with every Iranian, that will guarantee that we will not end up in the chains of another retrogressive constitution like the one of IRI. In reality, this new constitution, means the referendum between progress and petrifaction. This is the discourse that has started among a number of Iranian intellectuals for some time, and it has now become a public discourse of our society, and one should welcome it and instead of trying to find out who was behind what, it is better to see that now here is the ball and there is the field, and whatever we have to offer about the future constitution of Iran, we better offer it to our people, so that the people this time to decide consciously for the new constitution of Iran, and now is the time both inside and abroad, for this huge decision-making, to form the gatherings to discuss and document the constitution, whether on the Internet, or in other places and other publications.
To study source, and to refer to some of the current discussions about the constitution, you can check the link below:
http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Constitution/const.htm
I, in my part, would like to congratulate to Iranian people, the start of this progressive movement for writing the new future constitution of Iran, and from the bottom of my heart I am happy to see that this movement is becoming widespread, and I hope the results of all the efforts and sacrifices of Iranian people this time, not to end up in another retrogressive and anti-democratic regime, and this people's movement to bring us a progressive and democratic regime on the foundations of a progressive and democratic constitution.
Hoping for a Federal, Democratic, and Secular Futurist Republic in Iran,
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com/
January 11, 2005
Related Writings:
http://www.ghandchi.com/154-Constitution.htm
http://www.ghandchi.com/295-Law.htm
http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegarEng.htm
http://www.ghandchi.com/405-OpinionLeadersEng.htm
http://www.ghandchi.com/412-PowerReligionEng.htm
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralismEng.htm