سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۱

سام قندچي-قصه کودکان: ماهيگير و جن غول پيکر در شيشه

سام قندچي-قصه کودکان: ماهيگير و جن غول پيکر در شيشه
https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/464-ghesseh.htm
 در داستان هاي هزار و يکشب قصه اي هست که ما اکثراً شنيده ايم. منظورم داستان ماهيگير و جن يا غول در شيشه است. داستان اينطوري تعريف ميشود که در زماهنهاي دور ماهيگيري بود که يک بطري از توي دريا پيدا ميکند. تا او در شيشه را باز ميکند جني از آن بيرون ميايد که غولي بزرگ که از محبس بطري آزاد شده است. غول ميخواهد که ماهيگير را بکشد. ماهيگير از او ميپرسد که چرا؟
جن در پاسخ ميگويد که وقتي او در ابتدا در شيشه محبوس شد، در صد سال اول، در قلب خود قسم خورد که "هر آنکس رهايم کند را تا ابد ثروتمند کنم." ولي يک قرن گذشت و کسي او را آزاد نکرد. سپس جن قرار تازه اي با خود گذاشت. گفت "هر که مرا آزاد کند، براي او سه آرزو بر آورده خواهم کرد." ولي بازهم کسي براي آزادي او در 400 سال آينده پيدا نشد. در نتيجه او با خود عهد ميکند که "هر که از اين ببعد مرا رها کند، آنکس را خواهم کشت." در اين دور سوم است که ماهيگير پيدا شده و او را رها کرده است و داستان به اينگونه ادامه مييابد:
ماهيگير با صداي بلند با خود حرف ميزند که باورش نميشود که جنّي به اين بزرگي بتواند از شيشه اي به اين کوچکي بيرون آيد. اين به چالش کشيدن جن باعث ميشود که براي نشان دادن ممکن پذيري اين موضوع غول به شيشه بازگردد. ماهيگير هم فوراً در شيشه را ميبندد. در واقع اين تردستي ماهيگير باعث ميشود که جن غول پيکر به شيشه برگردانده ميشود. چرا اين داستان انقدر بين کودکان محبوب است؟ نقش غول در بخش اول داستان بيان احساسات بچه اي است که مثلاً منتظر پدر و مادرش است که از ميهماني برگردند و ممکن است اين هر سه مرحله را پشت سر گذارد. اول ممکن است بگويد که اگر آنها زود برگردند، بجه خوبي بشود. بعداً ممکن است با خود عهد کند که "من هميشه بهترين بچه خواهم بود اگر مادر و پدرم همين الان برگردند." بالاخره ممکن است که احساس کند جدا از اينکه بيايند يا نه، از آنان متنفر خواهد بود. نقش ماهيگير بخش دوم داستان ممکن است پس فرستادن جن غول پيکر به داخل شيشه زمانهائي باشد که پيروزي با تردستي بچه اي بر پدر و مادري که چون غولي بلند و بزرگ هستند، به او احساس قدرت دهد. شايد بيخود نيست که هردو قسمت داستان براي کودکان هيجان انگيز است. من براي نوشتن اين تحليل از قصه هزار و يکشب از کتاب بسيار جالب Bruno Bettelheim برونو بتلهايم با عنوان " The Uses of Enchantment" استفاده کرده ام. سام قندچي http://www.ghandchi.com/38-Fairy_Tale.htm