عراق-تئوکراسي را تا دير نشده پايان دهيد
سام قندچي
در افغانستان آمريکا اول از نيروهاي اسلامگرا در کوشش براي پايان دادن به دولت مورد پشتيباني شوروي در آنکشور، پشتيباني کرد، و بعداً وقتي که اتحاد شوروي خود سقوط کرد، آمريکا کماکان از طريق عربستان و پاکستان از یقدرت رسيدن طالبان در افغانستان، حمايت کرد، چرا که آنرا آلترناتيوي در برابر جمهوري اسلامي ايران ميديد.
آمريکا بعدها از اين استراتژي خود در افغانستان که به حاکميت طالبان در آنکشور انجاميد، پشيمان شد. و اين بود که پس از حملات 11 سپتامبر به مرکز تجارت جهاني، آمريکا و متحدين آن مجبور به انجام جنگ تمام عيار در افغانستان شدند تا بالاخره به حاکميت طالبان پايان دهند.
بنظر ميرسد آمريکا اشتباه مشابهي را در عراق دارد ميکند. درست است که کاندوليزا رايس اشاره کرده است که آمريکا نبايستي همان اشتباه را که پس از خروج شوروي با ترک افغانستان و رها کردن آن کشور به حال خود کرد، مرتکب شود، که اجازه داد بنيادگرايان براحتي قدرت را در افغانستان کسب کنند. اما فقط داشتن نيروهاي آمريکا در عراق به اين معني نيست که از سرنوشت مشابه در عراق اجتناب خواهد شد.
مسأله اين است که اجازه دادن به شکل گيري و تقويت تئوکراسي در عراق با کمک آمريکا، توانمند نمودن اسلامگرايان شيعي در تصرف قدرت در عراق است، عراقي که در آنجا اسلامگرايان ابداً از حمايت مردمي، نظير ايران 1357، برخوردار نبودند، و بقدرت رسيدن اسلامگرايان، بيشتر نظير مورد طالبان در افغانستان است که با بهره مندي از کمک آمريکا روي داده است.
واقعاً اين مهم نيست که نئوکراسي عراق دست نشانده جمهوري اسلامي ايران است يا که به پاي خود متکي است. طالبان حتي دشمن جمهوري اسلامي ايران بود ولي ثابت کرد که عمر دوستي اش براي دموکراسي هاي سکولار غرب کوتاه بود و در واقع يک فاجعه براي غرب و بويژه آمريکا شد. تئوکراسي *خود* مسأله در خاورميانه است که بايستي پايان يابد.
کمک غرب به تغيير رژيم در عراق از همان ابتدا اجازه داد که تئوکراسي شيعه بمثابه آلترناتيو مورد حمايت غرب، جلوه گر شود، و اين خود باعث کسب حمايت عمومي اسلامگرايان شيعه شد، و نه بالعکس، همانگونه که بيش از دو سال پيش در مقاله ای به شرح زير توضيح دادم:
"اسلامگرايان هميشه سعي کرده اند براي بدست آوردن مشروعيت، مردم را فريب دهند که انگار غرب در پشت آنهاست، و اينگونه مردم را متقاعد کنند که در برابر انتخاب قدرت هاي بزرگ که گوئي خواهان نگهداري ملايان در قدرت در خاورميانه هستند، مردم از دستشان کاري بر نميايد. بسياري از ملايان به حمايت غرب از عربستان سعودي بمثابه اثبات مدعاي خود برخورد ميکنند که گوئي غرب خواهان اسلامگرائي در منطقه است." [http://www.ghandchi.com/245-Hakim.htm]
و من در مقاله ديگري در همان زمان اشاره کردم که اسلامگرايان شيعي سعي ميکنند با ارعاب و تهديد مردم را مطيع اهداف خود کنند و از آزادي براي کشتن آزادي استفاده ميکنند [http://www.ghandchi.com/199-UFTKF.htm].
امروز تقسيم احتمالي به تئوکراسي شيعي هم مزيد بر علت خواهد شد که در يک ناحيه در آن کشور اسلامگرايان شيعي تسلط خود را محکم کنند، که بعداً به آساني از آن نقطه بعنوان سکوي پرش ستيزه جويان شيعي براي تجاوز به نقاط ديگر عراق و کشورهاي ديگر منطقه بکار بهره مند شوند.
چه آنکه کسي از اول با تجاوز به عراق توسط آمريکا موافق بوده باشد و چه نه، سؤال امروز اين است که بهترين استراتژي به جلو براي عراق چيست. بنظر من بهترين استراتژي حمايت از شکل گيري يک دولت *سکولار* در عراق است، قبل از آنکه براي توقف رشد ويروس حکومت ديني در عراق، بيشتر دير شود.
اگر عراق به دو دولت مذهبي شيعه و سني و يک دولت کرد منتهي شود، دو دولت مذهبي بدست امده فاجعه بدتري تا دولت مذهبي عرابستان خواهند بود، چرا که آنها هر کدام ايران ديگري خواهند شد، که در آنجا دولت سابق سکولار بعد از صد سال تاريخ، به يک دولت مذهبي تبديل شده است، و چنين واپسگرائي بمعني نابودي نيروهاي مولده است که وادار به عقب رفتن ميشوند، و نتيجه نيز تنها به عراق لطمه نخواهد زد و کل خاورميانه از چنين تحولي آسيب خواهد ديد.
تقدم در عراق فدراليسم نيست که چه با حمايت ملايان شيعي در جنوب آنکشور حاصل شود چه بدون آن ها، بلکه شکل دادن به يک دولت سکولار دموکراتيک بايستي هدف اول در برنامه همه نيروهاي مترقي عراق باشد، و بويزه نيروهاي مترقي در منطقه بهتر است به جلوگيري از توسعه دو تئوکراسي جديد در عراق توجه کنند، قبل از آنکه دير شود. دموکراسي در خاورميانه همانقدر بدون سکولاريسم بي معني است که سکولاريسم بدون دموکراسي.
به اميد يک دولت سکولار دموکراتيک در عراق،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
10 آبان 1385
November 1, 2006
متن مقاله به زبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/457-IraqBeforeTooLateEng.htm
---------------------------------------------------------
مقالات تئوريک
http://www.ghandchi.com/
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html
سام قندچي
در افغانستان آمريکا اول از نيروهاي اسلامگرا در کوشش براي پايان دادن به دولت مورد پشتيباني شوروي در آنکشور، پشتيباني کرد، و بعداً وقتي که اتحاد شوروي خود سقوط کرد، آمريکا کماکان از طريق عربستان و پاکستان از یقدرت رسيدن طالبان در افغانستان، حمايت کرد، چرا که آنرا آلترناتيوي در برابر جمهوري اسلامي ايران ميديد.
آمريکا بعدها از اين استراتژي خود در افغانستان که به حاکميت طالبان در آنکشور انجاميد، پشيمان شد. و اين بود که پس از حملات 11 سپتامبر به مرکز تجارت جهاني، آمريکا و متحدين آن مجبور به انجام جنگ تمام عيار در افغانستان شدند تا بالاخره به حاکميت طالبان پايان دهند.
بنظر ميرسد آمريکا اشتباه مشابهي را در عراق دارد ميکند. درست است که کاندوليزا رايس اشاره کرده است که آمريکا نبايستي همان اشتباه را که پس از خروج شوروي با ترک افغانستان و رها کردن آن کشور به حال خود کرد، مرتکب شود، که اجازه داد بنيادگرايان براحتي قدرت را در افغانستان کسب کنند. اما فقط داشتن نيروهاي آمريکا در عراق به اين معني نيست که از سرنوشت مشابه در عراق اجتناب خواهد شد.
مسأله اين است که اجازه دادن به شکل گيري و تقويت تئوکراسي در عراق با کمک آمريکا، توانمند نمودن اسلامگرايان شيعي در تصرف قدرت در عراق است، عراقي که در آنجا اسلامگرايان ابداً از حمايت مردمي، نظير ايران 1357، برخوردار نبودند، و بقدرت رسيدن اسلامگرايان، بيشتر نظير مورد طالبان در افغانستان است که با بهره مندي از کمک آمريکا روي داده است.
واقعاً اين مهم نيست که نئوکراسي عراق دست نشانده جمهوري اسلامي ايران است يا که به پاي خود متکي است. طالبان حتي دشمن جمهوري اسلامي ايران بود ولي ثابت کرد که عمر دوستي اش براي دموکراسي هاي سکولار غرب کوتاه بود و در واقع يک فاجعه براي غرب و بويژه آمريکا شد. تئوکراسي *خود* مسأله در خاورميانه است که بايستي پايان يابد.
کمک غرب به تغيير رژيم در عراق از همان ابتدا اجازه داد که تئوکراسي شيعه بمثابه آلترناتيو مورد حمايت غرب، جلوه گر شود، و اين خود باعث کسب حمايت عمومي اسلامگرايان شيعه شد، و نه بالعکس، همانگونه که بيش از دو سال پيش در مقاله ای به شرح زير توضيح دادم:
"اسلامگرايان هميشه سعي کرده اند براي بدست آوردن مشروعيت، مردم را فريب دهند که انگار غرب در پشت آنهاست، و اينگونه مردم را متقاعد کنند که در برابر انتخاب قدرت هاي بزرگ که گوئي خواهان نگهداري ملايان در قدرت در خاورميانه هستند، مردم از دستشان کاري بر نميايد. بسياري از ملايان به حمايت غرب از عربستان سعودي بمثابه اثبات مدعاي خود برخورد ميکنند که گوئي غرب خواهان اسلامگرائي در منطقه است." [http://www.ghandchi.com/245-Hakim.htm]
و من در مقاله ديگري در همان زمان اشاره کردم که اسلامگرايان شيعي سعي ميکنند با ارعاب و تهديد مردم را مطيع اهداف خود کنند و از آزادي براي کشتن آزادي استفاده ميکنند [http://www.ghandchi.com/199-UFTKF.htm].
امروز تقسيم احتمالي به تئوکراسي شيعي هم مزيد بر علت خواهد شد که در يک ناحيه در آن کشور اسلامگرايان شيعي تسلط خود را محکم کنند، که بعداً به آساني از آن نقطه بعنوان سکوي پرش ستيزه جويان شيعي براي تجاوز به نقاط ديگر عراق و کشورهاي ديگر منطقه بکار بهره مند شوند.
چه آنکه کسي از اول با تجاوز به عراق توسط آمريکا موافق بوده باشد و چه نه، سؤال امروز اين است که بهترين استراتژي به جلو براي عراق چيست. بنظر من بهترين استراتژي حمايت از شکل گيري يک دولت *سکولار* در عراق است، قبل از آنکه براي توقف رشد ويروس حکومت ديني در عراق، بيشتر دير شود.
اگر عراق به دو دولت مذهبي شيعه و سني و يک دولت کرد منتهي شود، دو دولت مذهبي بدست امده فاجعه بدتري تا دولت مذهبي عرابستان خواهند بود، چرا که آنها هر کدام ايران ديگري خواهند شد، که در آنجا دولت سابق سکولار بعد از صد سال تاريخ، به يک دولت مذهبي تبديل شده است، و چنين واپسگرائي بمعني نابودي نيروهاي مولده است که وادار به عقب رفتن ميشوند، و نتيجه نيز تنها به عراق لطمه نخواهد زد و کل خاورميانه از چنين تحولي آسيب خواهد ديد.
تقدم در عراق فدراليسم نيست که چه با حمايت ملايان شيعي در جنوب آنکشور حاصل شود چه بدون آن ها، بلکه شکل دادن به يک دولت سکولار دموکراتيک بايستي هدف اول در برنامه همه نيروهاي مترقي عراق باشد، و بويزه نيروهاي مترقي در منطقه بهتر است به جلوگيري از توسعه دو تئوکراسي جديد در عراق توجه کنند، قبل از آنکه دير شود. دموکراسي در خاورميانه همانقدر بدون سکولاريسم بي معني است که سکولاريسم بدون دموکراسي.
به اميد يک دولت سکولار دموکراتيک در عراق،
سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
10 آبان 1385
November 1, 2006
متن مقاله به زبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/457-IraqBeforeTooLateEng.htm
---------------------------------------------------------
مقالات تئوريک
http://www.ghandchi.com/
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html
IRAQ-End Theocracy before it is Too Late
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/457-IraqBeforeTooLate-plus.htm
U.S. first supported Islamist forces in Afghanistan in an attempt to end Soviet-backed government in that country and later when Soviet Union itself fell apart, the U.S. still supported the coming to power of Taliban in Afghanistan, thru Saudi Arabia and Pakistan, viewing it as an alternative to Islamic Republic of Iran.
U.S. later regretted its strategy in Afghanistan that ended with Taliban rule in that country. And this is how later, following the Sept 11th WTC attack, U.S. and the allies had to get into a full-fledged war in Afghanistan, to finally end the Taliban rule in country.
It seems like U.S. is making a similar error in Iraq. True that Condoleezza Rice recently noted that U.S. should not make the same mistake it did when leaving Afghanistan to itself after the exit of Soviet Union, allowing the fundamentalists to take over with no serious challenge. But just having U.S. forces in Iraq does not mean the same fate can be avoided in Iraq.
The issue is that allowing a theocracy to form and strengthen in Iraq with the help of the U.S., is empowering the Shi’a Islamists to get hold of the state in Iraq, where they did not have a popular support like Iran of 1979, and Islamists’ coming to power, is more like the case of Taliban in Aghanistan, thanks to the U.S. help.
It is really irrelevant whether the Iraqi theocracy is a puppet of Islamic Republic of Iran (IRI) or is on its own. Taliban was even an enemy of IRI but its friendship for the Western secular democracies proved to be short-lived and actually was a disaster for the West and the U.S. in particular. Theocracy *is* the problem in the Middle East and should be ended.
The Western assistance in regime change in Iraq from the beginning allowed the Shi’a theocracy to grow as an alternative favored by the West, and this is how they gained popular support, and not vice versa, as I discussed in detail over two years ago in an article where I wrote:
“The Islamists have always tried to deceive the people that the West is behind them, to gain legitimacy, and to dissuade people feeling helpless that there is no choice when the world's major powers want to keep mollahs in power in the Middle East. Many mollahs point to the support of the West for Saudi Arabia as a proof that the West wants Islamism in the region.” [http://www.ghandchi.com/245-Hakim.htm]
And I noted in another article at that time, how the Shi’a Islamists try to use intimidation and threats, to make the people subservient to their goals, when using freedom to kill freedom [http://www.ghandchi.com/199-UFTKF.htm].
Today possible partitioning of Iraq will further help the Shi’a theocracy to get established in one region of that country, which later can easily be used as a launch-pad by Shi’a militia, to invade other regions of Iraq or other countries in the region.
Whether one agrees with the invasion of Iraq by the U.S. in the first place, the question today is about the best strategy for Iraq to move forward. In my opinion the best strategy is to support the formation of a *secular* state in Iraq, before it is too late to stop the growth of the virus of religious state in Iraq.
If Iraq ends up with two Shi’a and Sunni religious states and one Kurdish state, the two resulting religious states will be worse disasters than a religious state like Saudi Arabia, because they will each be another Iran, where a former secular state of over hundred years history, turns into a religious state, and such retrogression means destruction of productive forces that will be forced to go back, and the result will not only hurt Iraq but the whole of Middle East will be damaged because of such development.
The priority in Iraq is not federalism, with or without the support of Shi’a mullahs of the South, rather formation of the secular democratic state must be the number one goal in the agenda of any progressive force in Iraq, and especially all progressive forces in the Middle East should pay utmost attention to stopping the development of two more theocracies, before it is too late. Democracy without secularism in the Middle East is as meaningless as secularism without democracy.
Hoping for a Secular Democratic State in the Iraq,
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com/
November 1, 2006
Text in Persian
http://www.ghandchi.com/457-IraqBeforeTooLate.htm
Sam Ghandchi
http://www.ghandchi.com/457-IraqBeforeTooLate-plus.htm
U.S. first supported Islamist forces in Afghanistan in an attempt to end Soviet-backed government in that country and later when Soviet Union itself fell apart, the U.S. still supported the coming to power of Taliban in Afghanistan, thru Saudi Arabia and Pakistan, viewing it as an alternative to Islamic Republic of Iran.
U.S. later regretted its strategy in Afghanistan that ended with Taliban rule in that country. And this is how later, following the Sept 11th WTC attack, U.S. and the allies had to get into a full-fledged war in Afghanistan, to finally end the Taliban rule in country.
It seems like U.S. is making a similar error in Iraq. True that Condoleezza Rice recently noted that U.S. should not make the same mistake it did when leaving Afghanistan to itself after the exit of Soviet Union, allowing the fundamentalists to take over with no serious challenge. But just having U.S. forces in Iraq does not mean the same fate can be avoided in Iraq.
The issue is that allowing a theocracy to form and strengthen in Iraq with the help of the U.S., is empowering the Shi’a Islamists to get hold of the state in Iraq, where they did not have a popular support like Iran of 1979, and Islamists’ coming to power, is more like the case of Taliban in Aghanistan, thanks to the U.S. help.
It is really irrelevant whether the Iraqi theocracy is a puppet of Islamic Republic of Iran (IRI) or is on its own. Taliban was even an enemy of IRI but its friendship for the Western secular democracies proved to be short-lived and actually was a disaster for the West and the U.S. in particular. Theocracy *is* the problem in the Middle East and should be ended.
The Western assistance in regime change in Iraq from the beginning allowed the Shi’a theocracy to grow as an alternative favored by the West, and this is how they gained popular support, and not vice versa, as I discussed in detail over two years ago in an article where I wrote:
“The Islamists have always tried to deceive the people that the West is behind them, to gain legitimacy, and to dissuade people feeling helpless that there is no choice when the world's major powers want to keep mollahs in power in the Middle East. Many mollahs point to the support of the West for Saudi Arabia as a proof that the West wants Islamism in the region.” [http://www.ghandchi.com/245-Hakim.htm]
And I noted in another article at that time, how the Shi’a Islamists try to use intimidation and threats, to make the people subservient to their goals, when using freedom to kill freedom [http://www.ghandchi.com/199-UFTKF.htm].
Today possible partitioning of Iraq will further help the Shi’a theocracy to get established in one region of that country, which later can easily be used as a launch-pad by Shi’a militia, to invade other regions of Iraq or other countries in the region.
Whether one agrees with the invasion of Iraq by the U.S. in the first place, the question today is about the best strategy for Iraq to move forward. In my opinion the best strategy is to support the formation of a *secular* state in Iraq, before it is too late to stop the growth of the virus of religious state in Iraq.
If Iraq ends up with two Shi’a and Sunni religious states and one Kurdish state, the two resulting religious states will be worse disasters than a religious state like Saudi Arabia, because they will each be another Iran, where a former secular state of over hundred years history, turns into a religious state, and such retrogression means destruction of productive forces that will be forced to go back, and the result will not only hurt Iraq but the whole of Middle East will be damaged because of such development.
The priority in Iraq is not federalism, with or without the support of Shi’a mullahs of the South, rather formation of the secular democratic state must be the number one goal in the agenda of any progressive force in Iraq, and especially all progressive forces in the Middle East should pay utmost attention to stopping the development of two more theocracies, before it is too late. Democracy without secularism in the Middle East is as meaningless as secularism without democracy.
Hoping for a Secular Democratic State in the Iraq,
Sam Ghandchi, Editor/Publisher
IRANSCOPE
http://www.iranscope.com/
November 1, 2006
Text in Persian
http://www.ghandchi.com/457-IraqBeforeTooLate.htm